داستان انعام ۶۰ هزار دلاری برای پیانیست فرودگاه

سه شنبه 12 مرداد 1400
19:17
علی بنایی

انعام ۶۰ هزار دلاری برای پیانیست فرودگاه

روزیاتو_مترجم:هیراد شفیعی

وقتی تونی کارتر پشت پیانو می‌نشیند، انگشتانش بنا می‌کنند به رقصیدن بر روی کلیدها.

در همین حین لبخندی بر روی لبان تونی می‌نشیند و در موسیقی غرق می‌شود.

کارترِ ۶۰ ساله مشهور نیست ولی به واسطه‌ی نواختن در فرودگاه هارتفیلد-جکسون آتلانتا این فرصت نصیبش شده که در مقابل حضاری از کشورهای مختلف پیانو بنوازد.

مسافران خوش‌شانسی که فرصت شنیدن موسیقی او را پیدا کنند، اغلب مسحورش می‌شوند.

یکی از این مسافران، کارلوس ویتیکر، سخنران انگیزشی و اینفلوئنسر اینستاگرامی بود که پس از کنسل شدن یکی از سخنرانی‌هایش داشت به خانه بازمی‌گشت.

وی می‌گوید: «آن روز صبح خیلی حالم گرفته بود. همین طور که داشتم در سالن اصلی فرودگاه قدم می‌زدم، احساس کردم که کسی پیانو می‌نوازد. قدم‌زنان منشا صدا را پیدا کردم. تونی آنجا بود. همان وقت بود که تصمیم گرفتم بمانم.»

ویتیکر یک ساعت و نیم در کافه پیانوی سالن A نشست و به نت‌هایی که از حرکت انگشتان کارتر بر روی کلاویه‌ها به هوا برمی‌خواست، گوش فراداد.

این نویسنده و فعال اینستاگرامی، از نواختن پیانوی تونی فیلم گرفت و در صفحه‌ی اینستاگرامش با ۲۰۰ هزار فالوئر گذاشت.

در نهایت سر صحبت ویتیکر و کارتر باز شد و درباره‌ی خصوصی‌ترین جزئیات زندگی‌شان به گفتگو پرداختند.

وقتی کارتر برگشت تا نواختن را از سر بگیرد، فکری به سر ویتیکر زد. او می‌گوید:

«یکدفعه با خودم گفتم چه می‌شود اگر از فالوئرهای اینستاگرامم بخواهم که با کمک هم بزرگ‌ترین انعام زندگی تونی را به او بدهیم. در عرض ۳۰ دقیقه ۱۰ هزار دلار جمع شد.»

کارتر می‌گوید: «اصلاً باورم نمی‌شد. فکر کردم دارد شوخی می‌کند. در زندگی واقعی این جور چیزها اتفاق نمی‌افتد. نمی‌دانم چه احساسی باید داشته باشم. من خودم از این جنس کارها می‌کنم و از کمک به مردم لذت می‌برم. ولی هرگز انتظار نداشتم کس دیگری چنین لطفی در حقم بکند.»

کارلوس ویتیکر می‌گوید که دوست دارد از شبکه‌های اجتماعی‌اش برای کمک به مردم استفاده کند.

قبل از اینکه ویتیکر سوار هواپیما بشود به فالوئرهایش می‌گوید که همچنان می‌توانند در Venmo و CashApp به دادن انعام به کارتر ادامه دهند.

ویتیکر جمعه صبح در مصاحبه با خبرنگار ما گفت:

«وقتی در نشویل به زمین نشستم، ۲۰ هزار دلار جمع شده بود و تا موقعی که همان شب می‌خواستم برای پادکستم با تونی مصاحبه کنم، رقم انعام‌ها به ۴۴ هزار رسیده بود و تا همین الآن که داریم با هم صحبت می‌کنیم، ۶۱ هزار دلار جمع شده است.»

کارتر که از بیماری کلیوی رنج می‌برد و شب‌ها دیالیز می‌شود، می‌گوید که گاهی زندگی برایش بسیار دشوار می‌شود

اما تا وقتی پیانو را دارد، شادترین انسان است و موسیقی به او یادآوری می‌کند که «هنوز زندگی خوب است.»❤️


[ بازدید : 165 ] [ امتیاز : 2 ] [ نظر شما :
]

اقامت گرجستان

يکشنبه 23 شهريور 1399
11:30
علی بنایی
اقامت گرجستان

اخذ اقامت گرجستان

با گذشت زمان، روند اخذ اقامت در کشور گرجستان ممکن است پیچیده تر از قبل شود اما لازم است بدانید که در حال حاضر، مطمئن ترین روشهای اخذ اقامت در کشور گرجستان، خرید ملک و سرمایه گذاری هستند اما با توجه به احتمال قریب الوقوع پیوستن گرجستان به اتحادیه اروپا و معاهده ناتو و پر شدن سقف مهاجرتی این کشور، در صورت داشتن نقشه برای مهاجرت به این کشور خوش آب و هوا و زیبا به شما توصیه می کنیم سریعتر تصمیم گیری و تصمیم خود را اجرائی نمائید زیرا روند رو به رشد قیمت دلار در ایران و نوسانات مربوط به آن ممکن است روند مهاجرت را برای شما پیچیده و در نتیجه غیر ممکن نماید .

اقامت گرجستان

سرمایه گذاری

در گرجستان می توانید از طریق روش سرمایه گذاری اقامت دریافت کنید و در صورتی که سرمایه گذاری شما بصورت مستقیم و با حداقل مبلغ ۳۰۰ هزار لاری باشد (۱۳۰ هزار دلار) به شما اقامت دائم تعلق می گیرد. فقط باید توجه داشته باشید که اینکار حتما می بایست بصورت هدفمند انجام شود و پرونده اقامت شما توسط یک وکیل باتجربه به اداره Public service hall ارجاع داده شود .

نکته مهم در این خصوص این است که مدارک و مستندات سرمایه گذاری شما باید به اندازه کافی قوی بوده و فعال بودن شرکت شما را در گرجستان نشان دهد تا با درخواست اقامت شما موافقت شود.

مبلغ سرمایه گذاری ۳۰۰ هزار لاری برای هر فرد می باشد و در صورتی که چند شریک قصد اخذ اقامت در کشور گرجستان به صورت دائم را دارند می بایست هر شریک بصورت مستقیم ۳۰۰ هزار لاری سرمایه گذاری نماید .

ازدواج

در صورتی که با یک تبعه گرجی ازدواج کنید می توانید درخواست اقامت دهید، اما این ازدواج به هیچ وجه نباید صوری باشد زیرا دستگاه های دولتی گرجستان زیرساخت مناسبی را برای بررسی و کنترل این نوع اقامت داشته و می توانند صوری بودن ازدواج را تشخیص دهند . اما در صورتی که ازدواج واقعی و بر اساس قوانین گرجستان باشد احتمال اعطای اقامت دائم گرجستان به وی زیاد می باشد .

اقامت تحصیلی گرجستان

در گرجستان در صورتی که بتوانید در یکی از مقاطع تحصیلی از یک دانشگاه یا موسسه آموزشی معتبر، پذیرش تحصیلی دریافت نمائید می توانید اقامت تحصیلی اخذ نمائید، بدین صورت که پس از دریافت پذیرش تحصیلی، از موسسه آموزشی که در آن پذیرش گرفته اید نامه تائیدیه پذیرش دریافت نمائید و از این طریق اقامت تحصیلی گرجستان را اخذ نمائید .

نکته مورد توجه در مورد این نوع اقامت در کشور گرجستان این است که اقامت تحصیلی در سوابق اقامتی فرد ثبت نخواهد شد و در صورتی که فرد بخواهد به سمت اخذ شهروندی گرجستان برود، این نوع اقامت برای وی مناسب نخواهد بود به همین دلیل هیچگونه سوابق اقامتی برای وی ثبت نخواهد شد . این نوع اقامت به دانشجویان و علاقمندان به فراگیری دانش و ادامه تحصیل در کشورهای اروپائی و آمریکا توصیه می شود زیرا تحصیل در گرجستان مزایای زیادی را برای پیشرفت تحصیلی فرد دارد .


[ بازدید : 187 ] [ امتیاز : 2 ] [ نظر شما :
]

بعد از 12 سال زندگی...

شنبه 1 شهريور 1399
14:44
علی بنایی
بعد از 12 سال زندگی...
بعد از 12 سال زندگی...

یک وقتهایی که نشسته‌ام و نگاهش می‌کنم حس میکنم اگر روی صندلی پارک روزنامه بخواند، باد زورش نمیرسد حتی برگه‌های روزنامه‌اش را تکان بدهد چه جوری با مَنی سر می کند که نسیم یک خاطره یا چندگام اول یک موسیقی جوری از جَو زمین پرتم می‌کند بیرون که انگار روی یک الاکلنگ نشسته‌ام و یک دفعه آن طرفش وزنه‌ی پانصد کیلویی می‌اندازند.

با یک اَخم.... با یک لبخند... با یک جمله انگار از روی یک تخته شیرجه هُلم داده‌اند به عمق دریاچه‌ای سرد.
سرم را آب در‌می‌آورم خیس و لرزان
می‌بینم روزنامه اش را ورق می زند... آرام... خونسرد!

تمام این سالها اختلافات بزرگی بین رفتار، دیدگاه و سلیقه‌ ی ما بوده.
نمی‌خواهم بگویم به قول معروف کشتی زندگی‌مان حالا به ساحل آرامش رسیده، خیر... که گاهی جوری می‌کوبد به صخره‌ها که هرلحظه میگویم حالاست که تکه تکه شود که یک دفعه "دخترک" ظاهر میشود و سکان را می گیرد دستش، ۹۰ درجه به راست... بعد یه چپ... بعد سکوت و آرامش پخش می‌شود همه جا.

دخترک دوازده ساله ازدواجمان را میگویم او که دیگر یک دختر بچه ی نق نقو نیست با جیغ و گریه خواسته هایش را بیان نمیکند.

دختری عاقل است که بلد است موهایش را قشنگ شانه کند. تِل بزند جوری رفتار کند که کمی بیشتر از سنش نشان بدهد.

‌ حالا دلخور که می شود
آرام و شمرده حرفش را می زند!
با گوشه‌ی دامنش بازی می‌کند ‌و یواش یواش خواسته هایش را میگذارد روی میز.

بلد شده خارج از خانه چه شکلی رفتار کند. مهمان که بیاید شلوغی‌های دور و برش را هُل بدهد زیر میز و لبخند بزند و در کنار همه‌ی این خوبی‌ها، مهمترین خصوصیتش این است که هنوز هم دارد قد می کشد!

این‌ها را نوشتم چون باید یاد خودم می‌انداختم که ایرادهای بزرگم را اصلاح نکرده‌ام.
فقط تلاش کرده‌ام پنهانشان کنم.

با اینکه قبول دارم هیچ آدمی بی‌عیب نیست، چرا گاهی توقع دارم که او بدون ایراد رفتار کند.
ما دو نفر متفاوتیم... او علاقه‌ای به پنهان کردن ایراداتش ندارد چون اعتقاد دارد آنهایی که من بهشان قفلی میزنم،اساسا ایراد نیستند.
اینجاست که دخترک دوازده ساله‌ی ازدواجمان لبش را می‌آورد کنار گوشم و می‌گوید:
اهمیت نده!
سخت نگیر!
مهم نیست واقعا !
بیخیال!
به روی خودت نیار!
کِش نده احمق!
(بی ادب و بددهن هم می شود گاهی و بقیه چیزهایی که می گوید اینجا قابل بیان نیست ولی خب عوضش ناخدای خوبیست)

#فاطمه_شاهبگلو

[ بازدید : 156 ] [ امتیاز : 2 ] [ نظر شما :
]

حکایت بوقلمون

سه شنبه 28 مرداد 1399
19:41
علی بنایی

بوقلمونی را در نظر بگیرید که هر روز به او غذا داده می‌شود. هر غذایی که به او داده می‌شود، این اعتقاد را در او محکم‌تر می‌کند که این یک قاعده کلی از زندگی است که هر روز توسط دوستانی از نسل بشر غذا داده شود.

یک روز بعدازظهر یک اتفاق غیرمنتظره برای بوقلمون می‌افتد و او متوجه می‌شود که قرار است در عید پاک از گوشت او برای تهیه غذای مهمانان استفاده شود. این مسئله سیستم اعتقادی او را دگرگون می‌کند.

مسئله بوقلمون را می‌توان به هر موقعیت دیگری در زندگی تعمیم داد.

_ اینکه ما انسان‌ها اتفاقی را که هر روز در زندگی برایمان رخ می‌دهد، بعد از مدتی به عنوان قانونی غیر قابل نقض در نظر می‌گیریم و انتظار داریم که تا آخر عمر این قانون توسط طبیعت و دیگران رعایت شود و از بد روزگار دیر یا زود دقیقاً از همان نقطه ضربه می‌خوریم. ضربه‌ای که بسیاری از اوقات غافلگیرکننده و غیر قابل جبران هست.

نسیم طالب معتقد است احساس امنیت زمانی به نهایت خود می‌رسد که خطر در بالاترین مرحله خود قرار دارد.

_ از این رو بهتر است همواره به اتفاقات و رویدادهای روزانه و تکراری دور و برمان نگاهی واقع‌بینانه و هوشیارانه داشته باشیم و از احتمال رویدادهای غیرمعمول غافل نشویم.

_کارمندی که فکر می‌کند همیشه کارمند خواهد ماند و هر سر برج حقوقش به حساب بانکی‌اش واریز خواهد شد

_مردمانی که فکر می‌کنند چون در چند سال گذشته سیل و زلزله و طوفانی اتفاق نیفتاده، از این به بعد هم هیچ بلای طبیعی رخ نخواهد داد

_صاحبان کسب و کارهای سنتی که چندین سال هست با آرامش در بازار مشغول به کارند و فکر می‌کنند این سودها و این درآمدهای تکرارشونده همچنان ادامه خواهد داشت

_راننده‌ای که همیشه با بی‌احتیاطی رانندگی می‌کند و چون تا به حال حادثه‌ای برایش اتفاق نیفتاده، این موضوع برایش به قانونی غیرقابل نقض تبدیل شده

_ مدیری که فکر می‌کند کارمندان و کارگرانش برای همیشه با شرایط موجود برایش کار خواهند کرد و وضع به همین منوال پیش خواهد رفت،

و صدها مثال دیگر که هر کدام مصداقی از غافل شدن از قوی سیاه و روز عید پاک برای بوقلمون قصه نسیم طالب هستند.
ولی این انتظارات و این قانون‌های ذهنی هر لحظه و هر روز احتمال نقض شدن دارند.

بهتر است حواسمان به قانون‌های ذهنی این‌چنینی که زندگی خودمان را بر پایه آن بنا کرده‌ایم و نسبت به آنها اطمینان داریم، باشد زیرا احتمال زیادی می‌رود این غافلگیری برایمان بسیار گران تمام شود.

حسین قربانی

برچسب ها: بوقلمون , حکایت ,
[ بازدید : 180 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

سن یک عدد است

سه شنبه 28 مرداد 1399
19:41
علی بنایی

من در ۹ سالگی، ۱۶ ساله بودم
معلم خصوصی برادر کلاس اولی، در غیابِ مادر شاغل .

من در ۱۴ سالگی، ۵ ساله بودم، عاشق همبازی شدن با بچه‌های خردسال فامیل و همخوانی شعرهای کودکانه با آنها.

من در ۱۷ سالگی، ۵۰ ساله بودم، بی‌حوصله و ناامید و غمگین.

من در ۲۵ سالگی، ۴۰ ساله بودم، مادر سخت‌گیر یک دختر کوچولو که داشتم از رو کتاب بچه بزرگ میکردم‌.

من در ۳۲ سالگی، ۲۰ ساله بودم، گیج و سردرگم نسبت به آینده و در تلاش برای دفن گذشته.

من‌ الان ۲۵ ساله‌ام، شاد و پرانگیزه، همصحبتِ ۲۵ ساله‌ها.

من در ۶۰ سالگی، ۴۰ ساله خواهم بود. نگران حفظ جوانیِ پوست، با دغدغه خواندن کتابهای روز.

من در ۷۵ سالگی، ۳۰ ساله خواهم بود، یک مادربزرگ باحال برای نوه‌هایم.

من هیچ‌وقت همسن شناسنامه‌ام نبوده‌ام و نخواهم بود؛ و قصد دارم از این به بعد، همیشه، جوان‌تر از "من" زندگی کنم.

سودابه فرضی پور

برچسب ها: سن , جوانی , جوان ,
[ بازدید : 159 ] [ امتیاز : 2 ] [ نظر شما :
]

امید به زندگی

سه شنبه 28 مرداد 1399
19:39
علی بنایی

یک زمانی که زیاد استخر می‌رفتم با پیرزن‌های بالای نود سال که پکیج بیماری‌های عجیب غریب بودند آشناییتی به هم زدم و من می‌نشستم داخل جکوزی و آن‌ها با بی‌حالی دست و پاهای‌شان را بی‌هدف تکان می‌دادند

و از مریضی‌ها انقدر می‌گفتند که بیچاره‌ات می‌کردند.


تصمیم گرفتم یک‌سالی نروم استخر و مطمئن بودم به هرحال به اقتضای طبیعت همه‌شان بعد از یکسال مرده باشند هرچند امید داشتم اینجوری نشود.

ولی خب خیلی پیر بودند.

نود سال یک قرن است دیگر.


در دبیرستان انتخابات شورا برگزار شد و هرکس حق این را داشت وعده‌های تبلیغاتی بدهد و بکوبد روی بُرد.


اکثر تبلیغ‌ها معقول و تقریبا شدنی بود اما یکی از بچه‌ها نه گذاشت و نه برداشت با ماژیک فسفری نوشت«دوستان به من رای بدهید، من کاری می‌کنم در این مدرسه ساعت یازده تعطیل بشوید»

ولوله‌ای در گرفت.


بیشتری‌ها مسخره‌اش می‌کردند و هیچ امیدی برای انتخابش نبود. خود رییس آموزش پرورش هم نمی‌تواند همچین ادعایی بکند.


در کمال ناباوری از صندوق رای اسم همین کاندیدا بیرون آمد با اختلاف فاحش در تعداد رای.


همان‌جا فهمیدم اماله‌ی «امید» ولو کاذب در بشر بیشترین کاربرد را دارد.


همزمان که مسخره‌اش می‌کردند اما ته دل‌شان این بود که خدا را چه دیدی شاید هم یازده تعطیل شدیم.

بعد از یک سال دوباره رفتم همان استخر و خودم را آماده کرده بودم که غریق نجات خبر مرگ دوستان پیرم را بدهد و تا پایم را گذاشتم داخل استخر همان پیرزنی که از همه بیشتر مریض بود پرید توی صورتم و فریاد زد و قر داد و خودش را لرزاند که «تو این مدت که نبودی قققققورباغه یاد گرفتم».


امید چیز عجیبیست


شمشیر دو لبه‌ای‌ست و وقتی آدم‌ها در حال غرق شدن هستند به آن چنگ می‌زنند. یکی گول می‌خورد و یازده تعطیل نمی‌شود یکی در نود سالگی مثل آب دزدک بالا پایین می‌پرد و می‌شود شناگر حرفه‌ای قورباغه.


نوشین زرگری


[ بازدید : 131 ] [ امتیاز : 2 ] [ نظر شما :
]
تمامی حقوق این وب سایت متعلق به patmat است. || طراح قالب avazak.ir
ساخت وبلاگ تالار اسپیس فریم اجاره اسپیس خرید آنتی ویروس نمای چوبی ترموود فنلاندی روف گاردن باغ تالار عروسی فلاورباکس گلچین کلاه کاسکت تجهیزات نمازخانه مجله مثبت زندگی سبد پلاستیکی خرید وسایل شهربازی تولید کننده دیگ بخار تجهیزات آشپزخانه صنعتی پارچه برزنت مجله زندگی بهتر تعمیر ماشین شارژی نوار خطر خرید نایلون حبابدار نایلون حبابدار خرید استند فلزی خرید نظم دهنده لباس خرید بک لینک خرید آنتی ویروس
بستن تبلیغات [X]